زندگینامه روان شناسان

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

زندگینامه روان شناسان

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

آلبرت بندورا ( 1925 - )

آلبرت بندورا ( 1925 - ) 

آلبرت بندورا در تاریخ 4 دسامبر 1925 در شهر کوچکی در نزدیکی ادمونتون کانادا به دنیا آمده است. او آخرین بچه از 6 فرزند پدر و مادرش بود. بندورا در سال 1949 از دانشگاه بریتیش کلمبیا در ونکوور کانادا در رشته روان‌شناسی فارغ‌التحصیل شد و سپس در سال 1952 درجه دکتری خود را در رشته روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آیوا در آمریکا اخذ نمود. او از سال 1953 شروع به تدریس در دانشگاه استنفورد کرد.

آلبرت بندورا در سال 1974 به عنوان رئیس انجمن روان‌شناسی آمریکا انتخاب شد و در سال 1980 جایزه این انجمن را به خاطر «مشارکت‌های برجسته علمی» دریافت نمود. از او در سال 2004 نیز به خاطر «یک عمر فعالیت درخشان در رشته روان‌شناسی» تجلیل به عمل آمد.

آلبرت بندورا بیشتر به خاطر کارهایش در زمینه‌های زیر شناخته شده است:

  • مطالعات عروسک بو بو
  • یادگیری مشاهده‌ای
  • نظریه یادگیری اجتماعی
  • کارآیی خود ( Self-efficacy )

کارهای بندروا به عنوان بخشی از انقلابِ شناختی در روان‌شناسی که از اواخر دهه 1960 شروع شد محسوب می‌گردد. نظریه‌های او تاثیر فوق‌العاده‌ای بر روی روان‌شناسی شخصیت، روان‌شناسی شناخت، آموزش و درمان داشته است.

اریک برن (1910-1970)

اریک برن (1910-1970)  

دکتر اریک برن (Eric Berne ) در 10 می 1910 در شهر مونترال کانادا به دنیا آمد. پدرش دکتر دیوید هیلر برنشتاین، پزشک عمومی و مادرش سارا گوردون برنشتاین، یک نویسنده و ویراستار حرفه‌ای بود. اریک تنها یک خواهر به نام گریس داشت که 5 سال از او کوچک‌تر بود. نام اصلی اریک برن، اریک لئونارد برنشتاین بود.


هنگامی که اریک دوران کودکی را سپری می‌کرد پدرش در سن 38 سالگی به بیماری سل در گذشت. مرگ پدر شوک بزرگی برای خانواده بود و خانم برنشتاین زحمات زیادی را برای بزرگ کردن اریک و خواهرش متحمل شد.
اریک پا در جای پدر گذاشت و دورة پزشکی را با موفقیت به پایان برد. سپس دوره تخصصی جراحی عمومی را شروع کرد و در سال 1935 از دانشکده پزشکی مک‌گیل فارغ‌التحصیل شد. پس از آن به مدّت 2 سال در کلینیک روان‌پزشکی دانشکده پزشکی دانشگاه ییل به کار پرداخت.

برن در حوالی سال‌های 1938 و 1939 شهروند آمریکا شد و نامش را از اریک لئونارد برنشتاین به اریک برن کوتاه کرد.
او در سال 1940 در ایالت کانکتیکات به کار پزشکی خصوصی پرداخت و در همانجا بود که با الینور، نخستین همسرش، ازدواج کرد. حاصل این ازدواج که تنها 6 سال به طور انجامید، دو فرزند بود.

اریک در سال 1941 به موسسه روانکاوی نیویورک پیوست و ابتدا خودش توسط پل فدرن مورد روانکاوری قرار گرفت. او سپس کار حرفه‌ایش در روان پزشکی را در بیمارستانی در نیویورک آغاز کرد. اریک در خلال جنگ جهانی دوم به عنوان روان‌پزشک به ارتش آمریکا پیوست. در سال 1946 خدمتش در ارتش خاتمه یافت و کار حرفه‌ایش را در مرکز روانکاوی سانفرانسیسکو از سر گرفت. در آنجا توسط اریک اریکسون مجدداً مورد روانکاوی قرار گرفت.

اریک برن در سال 1949 برای دومین بار ازدواج کرد. همسر دومش سه فرزند از شوهر قبلیش داشت و صاحب دو پسر نیز از اریک شد. امّا این ازدواج نیز در سال 1964 به جدایی انجامید. اریک برن با آن که در مؤسسه روانکاوی آموزش یافته و کار می‌کرد امّا عنوان روانکاو به او داده نشد و به او گفته شد که به سه الی چهار سال دیگر آموزش و روانکاوی شخصی نیاز دارد تا بتواند برای به دست آوردن این عنوان درخواست دهد.

اریک که از این برخورد افسرده و مأیوس شده بود، رویکرد جدیدی به روان‌درمانی را در سال 1956 ابداع کرد. در این سال او دو مقاله معروف به نام «شهود: تصویر ایگو» و «حالت‌های ایگو در روان درمانی» منتشر کرد. در این مقاله دوم بود که او مفهوم «کودک، بالغ و والد» و روش سه دایره‌ای برای نمایش آن را معرفی کرد. او نظریه جدید خود را تحلیل ساختاری نامید.
مقاله سوم به نام «تحلیل تبادلی (TA ): روشی تازه و اثربخش برای درمان گروهی» در سال 1957 در دعوتی که از او برای حضور در جلسه انجمن روان درمانی گروهی آمریکا به عمل آمد، ارائه شد. در این مقاله بود که او ویژگی‌های جدید و مهم «بازی‌ها و تخیلات» را به سیستم جدید روان‌درمانی خود افزود. اریک برن در سال 1962 مجلّه تحلیل تبادلی را منتشر نمود. دو سال بعد، انجمن بین‌المللی تحلیل تبادلی (ITAA ) بنیاد نهاده شد.

او در سال 1967 با همسر سومش ازدواج کرد که این ازدواج نیز در سال 1970 به جدایی انجامید. در ماه جون آن سال دچار نخستین سکته قلبی شد و در 26 جون دوباره سکته قلبی دیگری به سراغش آمد که باعث بستری شدنش در بیمارستان گردید. و سه هفته بعد در تاریخ 15 جولای 1970 بر اثر یک سکته قلبی وسیع از دنیا رفت.

operant conditioning شرطی‌سازى عامل

operant conditioning  شرطی‌سازى عامل 
 پ  اسکینر نظریه‌اى براى یادگیرى و رفتار بیان نمود که به شرطى‌سازى عامل یا وسیله‌اى مشهود است. در شرطى‌سازى کلاسیک، حیوان منفعل یا مهار شده است. ولى در شرطى‌سازى عامل، حیوان فعال است و به طریقى رفتار می‌کند که پاداشى در پى دارد. چهار نوع شرطى‌سازى عامل یا وسیله‌اى وجود دارد: شرطی‌سازى اولیه، شرطی‌سازى فرار، شرطی‌سازى اجتناب و شرطى‌سازى پاداش ثانوى.

behaviorism رفتارگرائى

 behaviorism  رفتارگرائى 
   نظریه‌اى در روانشناسى که طبق آن تنها موضوع مناسب براى تحقیق روانشناختى علمى رفتار قابل مشاهده و قابل سنجش است. رفتارگرائى مدعى است که «ناخودآگاه» نه مفهومى قابل تعریف است و نه قابل استفاده. روانشناسى زیست‌شناسى .

ایوان پاولوف (1849 - 1936)

 ایوان پاولوف (1849 - 1936)  

«علم، تمام زندگی فرد را طلب می‌کند. بنابراین طول عمر هر چه باشد ،
کوتاه یا بلند، کافی نخواهد بود. در کار و پژوهش‌های خود صبور باشید.»

ایوان پاولوف

ایوان پاولوف در 14 سپتامبر 1849 به دنیا آمد و در 27 فوریه 1936 درگذشت. معروفیت او بیشتر به خاطر کارهای زیر است:

  • شرطی‌سازی کلاسیک ( classical conditioning )
  • پژوهش بر روی فیزیولوژی و دستگاه گوارش
  • برنده جایزه نوبل فیزیولوژی در سال 1904

علاقه‌مندی اولیه پاولوف، مطالعه فیزیولوژی و علوم طبیعی بود. او به تأسیس دپارتمان فیزیولوژی در «مرکز پزشکی تجربی» کمک کرد و به نظارت خود بر این برنامه در طول 45 سال بعد ادامه داد.

پاولوف به هنگام تحقیق در مورد دستگاه گوارش سگ‌ها متوجه شد که بزاق دهان آن‌ها قبل از آوردن غذا ترشح می‌کند. او در خلال یک سری آزمایش‌ها، محرک‌های متعددی را قبل از در اختیار گذاشتن غذا امتحان کرد و سرانجام کشف کرد که سگ، پس از تداعی‌های مکرّر، برای محرک‌های دیگر بجز غذا نیز بزاقش ترشح می کند. او این واکنش را واکنش شرطی نامید. پاولوف همچنین کشف کرد که منشاء این واکنش‌ها در قشر مخ قرار دارد.

پاولوف به خاطر کارهایش بسیار مورد تشویق و تقدیر قرار گرفت که از آن جمله می‌توان به عضویت در آکادمی علوم روسیه در سال 1901 و دریافت جایزه نوبل فیزیولوژی در سال 1904 اشاره کرد. دولت اتحاد شوروی نیز پشتیبانی زیادی از کارهای پاولوف می‌کرد و این کشور به سرعت به صورت مرکز معتبری برای پژوهش‌های فیزیولوژی درآمد.

پژوهش‌ها و کشفیات پاولوف درباره «واکنش‌ها» به رشد جنبش رفتارگرایی کمک زیادی کرد. پژوهشگران دیگری از کارهای پاولوف در مطالعه شرطی‌سازی به عنوان شکلی از یادگیری استفاده کردند. پژوهش‌های پاولوف همچنین نشانگر روش‌های مطالعه واکنش به محیط به شیوه‌ای عینی و علمی است.

بی‌اف اسکینر (1904-1990)

 بی‌اف اسکینر (1904-1990) 

اسکینر در 20 مارچ 1904 در پنسیلوانیا به دنیا آمد و در 18 آگوست 1990 درگذشت. او دوران بچگی‌اش را «گرم و پایدار» توصیف کرده است. او هنگامی که نوجوان بود، عاشق ساختن و نوآوری چیزهای مختلف بود. او این مهارت را بعداً در تجربیات روان‌شناسی خود نیز به کار برد. اسکینر در سال 1926 از کالج همیلتون لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی گرفت و مدّت زمانی را به کار نویسندگی پرداخت تا آن که با نوشته‌های واتسون و پاولوف آشنا شد. او با الهام از این نوشته‌ها تصمیم گرفت به کار نویسندگیش خاتمه دهد و وارد دانشکده روان‌شناسی دانشگاه‌ هاروارد شد.

اسکینر در سال 1945 به شهر بلومینگتون در ایالت ایندیانا رفت و رئیس دانشکده روان‌شناسی دانشگاه ایندیانا شد. او در سال 1948 به عنوان استاد روان‌شناسی به دانشگاه هاروارد بازگشت و تا پایان عمرش در همان جا باقی ماند. او یکی از پیشتازان رفتارگرایی بود و کارهایش تأثیرات ماندگار و گسترده‌ای در روان‌شناسی تجربی بجا گذاشته است. او همچنین مخترع جعبه اسکینر است که در آن‌، یک موش یاد می‌گیرد از طریق فشار دادن یک اهرم، غذا به دست آورد.

شهرت اسکینر بیشتر به خاطر پژوهش‌هایش در زمینه شرطی‌شدن عامل و تقویت منفی است. او دستگاهی ابداع کرد به نام «تراکم نگار» که سرعت و میزان پاسخدهی را به صورت یک خط شیب‌دار نشان می‌داد. او با استفاده از این دستگاه کشف کرد که رفتار، آن‌گونه که واتسون و پاولوف ادعا می‌کردند، به محرک قبلی بستگی ندارد. اسکینر در عوض کشف کرد که رفتارها به آنچه پس از واکنش اتفاق می‌افتد وابستگی دارند. او این پدیده را رفتار عامل نامید.

اسکینر در پژوهش‌های خود در زمینه شرطی‌شدن عامل، برنامه‌های تقویت را کشف کرد و به تشریح آن‌ها پرداخت: برنامه‌های نسبتی ثابت، برنامه‌های نسبتی متغیر، برنامه‌های فاصله‌ای ثابت و برنامه‌های فاصله‌ای متغیر.

از دیگر ابداعات اسکینر می‌توان به «مراقب نوزاد» اشاره کرد. این نکته شایان ذکر است که «مراقب نوزاد» شبیه «جعبه اسکینر» نبود که در پژوهش‌های تجربی اسکینر به کار رفته بود. او این تخت نوزاد با گرمای داخلی و یک پنجره طلقی را در پاسخ به درخواست همسرش در مورد یک تخت امن‌تر نسبت به تخت‌های سنتی، درست کرد.

اسکینر در طول حیات پربارش به جوایز ارزنده‌ای دست یافت که از آن میان می‌توان به موارد زیر اشارده کرد:

  • 1968- نشان ملّی علوم از دست لیندون جانسون، رئیس جمهوری وقت آمریکا
  • 1971- نشان طلایی بنیاد روان‌شناسی آمریکا
  • 1972- جایزه انسان سال ( Human of the Year )
  • 1990- تقدیر به خاطر یک عمر مشارکت برجسته در پیشبرد روان‌شناسی

›› اریک اریکسون ( 1902 -1994)

›› اریک اریکسون ( 1902 -1994)  

اریک اریکسون در 15 جون 1902 در فرانکفورت به دنیا آمد و در 12 می 1994 از دنیا رفت. پدرش که دانمارکی بود پیش از تولد او خانواده‌اش را ترک کرد و مادر کلیمی‌اش بعداً با دکتر تئودور هامبرگر ازدواج کرد.

علاقه او به «هویت» از همان نخستین تجربه‌های شخصی‌اش در دوران مدرسه آغاز گشت. از یک سو بچه‌های مدرسه او را به خاطر قد بلند، چشمان آبی و موی بلند مسخره می‌کردند و او را «شمالی» خطاب می‌کردند و از سوی دیگر، به خاطر سابقه کلیمی بودنش مورد طرد قرار می‌گرفت.

اریکسون پس از مسافرت‌های متعددی که در اروپا کرد به مطالعه روانکاوی نزد آنا فروید پرداخت و از انجمن روانکاوی وین گواهی‌نامه گرفت. اریکسون در سال 1933 به آمریکا نقل مکان کرد و پیشنهاد تدریس در دانشکده پزشکی هاروارد را دریافت نمود. علاوه بر این، او به طور خصوصی نیز به روانکاوی کودکان پرداخت. بعد از آن، او در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی، دانشگاه ییل، مرکز روانکاوی سانفرانسیسکو و مرکز مطالعات پیشرفته علوم رفتاری نیز به تدریس پرداخت.

اریکسون چندین کتاب منتشر نموده است که از آن میان، کتاب «حقیقت گاندی» او برنده جایزه معتبر پولیتزر گردیده است.

اریک اریکسون زمان زیادی را به مطالعه زندگی فرهنگی بومیان داکوتای جنوبی و شمال کالیفرنیا پرداخت. او از دانش به دست آورده خود در زمینه تاثیرات اجتماعی، محیطی و فرهنگی، در توسعه نظریه روانکاوی‌اش استفاده نمود.

در حالی که نظریه فروید بر جنبه‌های روانی- جنسی رشد تمرکز دارد، افزوده‌های اریکسون در مورد عوامل موثر دیگر، به تعمیق و گسترش نظریه روانکاوی کمک شایانی نموده است. او همچنین سهم مهمی در درک امروزی ما از چگونگی شکل‌گیری و رشد شخصیت در طول دوره زندگی دارد.