زندگینامه روان شناسان

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

زندگینامه روان شناسان

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

نظریه های رشد شناختی نوپیاژه ای :

نظریه های رشد شناختی نوپیاژه ای : 
 نظریه رشد مهارت های پویا ( کورت ویلیام فیشر)  
 انتقادات وارد بر پیاژه
اگرچه پیاژه حدود 60 سال به پژوهش در حیطه روان شناسی پرداخت و می توان گفت که روان شناسی رشد به او مدیون است, اما برخی از پایه ای ترین مفاهیم و اندیشه های موجود در نظریه او از همان اوایل دهه 1930 به نقد کشیده شد و موجبات چالش هایی برای نظریه او را به وجود آورد . نخستین ناقد اندیشه و نظریه پیاژه را می توان ویگوتسکی اندیشمند روس دانست . انتقادات به نظریه رشد شناختی پیاژه طیفی را تشکیل می دهد که دامنه آن از کنارگذاردن علنی و صریح این  نظریه تا پذیرش کایات و اذعات به ضرورت تعدبل آن گسترده است. البته نباید این موضوع را نیز نادیده گرفت که دفاعیات قدرتمندی نیز از مواضع مکتب ژنوی در رشد شناختی به عمل آمده اند.انتقادات اصلی به نظریه رشد شناختی پیاژه را میتوان به شرح ذیل خلاصه کرد.
1- ادعای جهان شمول بودن فرایند و ساختارهای رشد شناختی در حالی که پژوهش ها به صورت روز افزون نشان داده اند که تغییر پذیری چشمگیری میان الفراد وجود دارد و این تفاوت ها برحسب نوع تکلیف و فرهنگ توجیه پذیرند. آنچه جهان شمول است فرایند رشد شناختی و متباین آن است نه ساختارهای آن, و علاوه بر ان نقش پختگی زیستی در این فرایند مورد توجه کافی واقع نشده است.

نظریه های رشد شناختی نوپیاژه ای : 
 نظریه رشد مهارت های پویا ( کورت ویلیام فیشر)  
 انتقادات وارد بر پیاژه
اگرچه پیاژه حدود 60 سال به پژوهش در حیطه روان شناسی پرداخت و می توان گفت که روان شناسی رشد به او مدیون است, اما برخی از پایه ای ترین مفاهیم و اندیشه های موجود در نظریه او از همان اوایل دهه 1930 به نقد کشیده شد و موجبات چالش هایی برای نظریه او را به وجود آورد . نخستین ناقد اندیشه و نظریه پیاژه را می توان ویگوتسکی اندیشمند روس دانست . انتقادات به نظریه رشد شناختی پیاژه طیفی را تشکیل می دهد که دامنه آن از کنارگذاردن علنی و صریح این  نظریه تا پذیرش کایات و اذعات به ضرورت تعدبل آن گسترده است. البته نباید این موضوع را نیز نادیده گرفت که دفاعیات قدرتمندی نیز از مواضع مکتب ژنوی در رشد شناختی به عمل آمده اند.انتقادات اصلی به نظریه رشد شناختی پیاژه را میتوان به شرح ذیل خلاصه کرد.
1- ادعای جهان شمول بودن فرایند و ساختارهای رشد شناختی در حالی که پژوهش ها به صورت روز افزون نشان داده اند که تغییر پذیری چشمگیری میان الفراد وجود دارد و این تفاوت ها برحسب نوع تکلیف و فرهنگ توجیه پذیرند. آنچه جهان شمول است فرایند رشد شناختی و متباین آن است نه ساختارهای آن, و علاوه بر ان نقش پختگی زیستی در این فرایند مورد توجه کافی واقع نشده است.
2- ادعای این که هر مرحله از رشد شناختی نظامی کامل است یعنی کلیتی ساخت یافته که در هنگام ورود کودک به هرمرحله در اختیار کودک قرار می گیرد. این در حالی است که نتایج پژوهش های تجربی به تکرار نشان میدهند که کودکان در هرمرحله بسیاری از تکالیف معین برای آن مرحله را نمی توانند انجام دهند . این موضوع به معنای اصرار بر انتقال بدون نقص به مرحله ای جدید است که نمی توان آن را دید. علاوه براین زندگی پیاژه و سایر کودکان نشان می دهد که ممکن است کودکی در حیطه ای خا ص بالاتر از سطح معمول رشد شناختی خود عمل کند .
3-مراحل پس از رشد حسی- حرکتی اگر چه از نظر طول زمان بسیار طولانی تر هستند, اما از نظم و انسجام و توضیحات کافی درمورد ساختارشان برخوردار نیستند.
4 - بسیاری از بزرگسالان به مرحله عملیات صوری در نظر پیاژه دست نمی یابند.
5- در توالی مراحل رشد شناختی , برخلاف ادعای نظریه پیاژه , میان کودکان متفاوت , تفاوت دارد و این موضوع توالی پیش بینی شده در نظریه را برمبنای نوع تکالیف و فرهنگ ها تغییر می دهد.
6- تعدادی از پژوهشگران مدعی شده اند که پس از عملیات صوری , یعنی آخرین مرحله نظریه رشد شناختی پیاژه , مراحلی وجود دارد که لازم است به مراحل نظریه مزبور افزوده شوند.
7- بسیاری از پژوهشگران مفهوم فرایند تعادل جوی در نظریه پیاژه را مبهم و بدون شواهد تجربی می دانند که تنها تلاشی ذهنی برای تعیین تغییر کیفی از یک مرحله به مرحله دیگر از رشد شناختی پیاژه ای است و نمی توان برمبنای آن فرضیه های روشن و آزمون پذیر را مطرح کرد و آنها را به بوته آزمایش کشید.
8- اشکال دیگری که به نظریه پیاژه وارد شده است تکیه بیش از حد او بر منطق بعنوان چهارچوب توصیف ساختارهای شناختی و در واقع تحمیل این اصول منطقی بر ساختارهای مزبور می باشد. در واقع از پیاژه انتقاد شده است که اصول منطقی را به عنوان غایت جریان رشد در نظر گرفته است.
در واقع به نظر می رسد زمینه هایی از رشد که محورشان منطق نیست فراتر از مرزهای این نظریه قرار می گیرند.
9- روش شناسی اکتشافی مکتب ژنو از قدرت و فنون نظامدار علم تجربی و آزمایشی مرسوم بهره مند نیست. ادعاهای نظریه در چنان سطح کلی و وسیعی مطرح شده اند که اغلب انجام آزمون قوی در موردشان دشوار است.
10- نظریه پیاژه روش نظامداری برای توضیح هیجانات ندارد .
11- نظریه پیاژه به تفاوت های فردی, فردیت یا تغییر پذیری توجهی نمی کند.
12- این نظریه متضمن آن است که پیشرفت واقعیتی طبیعی و ناگزیر در رشد شناختی می باشد, فرضیه ای که به نظر می رسد بیش از سایر جنبه های نظریه از قرن نوزدهم به جای مانده است.
13- این نظریه در رشد شناختی نقش ناچیزی را برای تاثیر عمده نیروهای فرهنگی , اجتماعی و فناوری و تاریخی قائل است. به نظر می رسد این نظریه به نحو ویژه ای تناقضی را به وجود آورده است, یعنی از سویی الهام بخش اصلاح در آموزش و پرورش بوده است و از سویی دیگر نقش مهمی را برای متغییر های فرهنگی و اجتماعی از جمله آموزش های مربیان در نظر نمی گیرد.
14- نظریه رشد شناختی پیاژه به عنوان نظریه ای که قصد دارد برای تحلیل صوری توضیح مناسبی را مطرح سازد , از نظر مفهومی , منطقی و فلسفی با ضعف های جدی روبروست .
15- نظریه رشد شناختی پیاژه توانمندی های کودکان را دست کم می گیرد. این موضوع به ویژه در مورد دوران پیش عملیاتی صحت دارد . در واقع تکالیف پیاژه ای به خطاها منفی کاذب منجر می شوند. در واقع عوامل دیگری با توانمندی های شناختی کودکان اشتباه گرفته می شوند مانند توانمندی زبان شناختی , متغیر های بافت , حافظه ضروری برای هر تکلیف , مواد مورد استفاده در تکلیف , ماهیت تکلیف , تعداد اشیا» حاضر در تکلیف , نوع پرسش های مطرح شده و پاسخ هایی که خواسته شده و تعدادی از عوامل دیگر .
نظریه های نو پیاژه ای
در پی انتقادات وارد شده بر نظریه شناختی پیاژه , گروهی از شاگردان و هواداران نظریه وی به منظور رفع جنبه های آسیب پذیر آن بر اساس پژوهش های تجربی تغییراتی را بوجود آوردند . سه تغییر عمده در تعداد مراحل و تعاریف آنها به وجود آمد.
نخستین و بیشترین تغییر این بود که معلوم شد نیمدوره های نظریه پیاژه خود یک دوره هستند. پاسکوال لئون این موضوع را کشف کرد . به تقریب تمامی نظریه پردازان پس از پیاژه این موضوع را پذیرفته اند. دوم آن که معلوم شد پس از دوران عملیات صوری مراحلی وجود دارند. مراحل پیشنهادی میخاییل کومونز برای دوران پس از عملیات صوری مراحل نظامدار سازی , فرانظامدارسازی . الگو سازی و تعامل میان الگو ها هستند. کورت فیشر برای دوران پس از عملیات صوری دو مرحله را پیشنهاد کرده است.
این در حالی است که بیگز و بیگز, پیش از دوره یا نیمدوره پیش عملیاتی را مورد توجه قرار داده اند. کومونرو ریچاردز این مرحله را دوره زنجیره سازی نامیده اند چون موجود زنده در این دوره می تواند بازنمایی های مفاهیم را در یک ترتیب زنجیره وار در ذهن حفظ نماید.
در واقع می توان گفت که نظریه پردازان نوپیاژه ای  اصول نظریه پردازش اطلاعات را با نظریه های مبتنی برساخت گرایی در هم آمیختند. در طول بیش از 25 سالی که از فعالیت نظریه پردازان نوپیاژه ای می گذرد , تلاش آنان به چند موضوع مصوف گشته است:
1)حفظ جنبه هایی اصلی نظریه سنتی پیاژه  2) تدوین و گسترش جنبه هایی که اکتشاف بیشتر نیاز داشتند و3) تغییر جنبه هایی از نظریه پیاژه به منظور همساز ساختن آنها با پژوهش های تجربی جدید . در حالی که نظریه پردازان نوپیاژه ای در شماری از جنبه ها با یکدیگر هم رای نیستند, تاحدی به این سبب که هر یک دیدگاهی متفاوت دارند, در برخی نتیجه گیری ها هم رایند. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد