مدرسه چه نقشی در تکوین شخصیت فرزندانمان دارد
کودکان و نوجوانان سرمایه های جامعه می باشند و سلامت روح و جسم آنها تضمین کننده سلامت جامعه آینده است. بنابراین مسایل آنان از جمله مسایلی است که باید به آنها توجه کافی مبذول داشت. لذا توجه جدی به محیط خانواده و مدرسه که نقش بسزایی در تکوین شخصیت دانش آموزان دارند ضرورتی انکارناپذیر است. مطلبی که در پی می آید خانواده و مدرسه را به عنوان مهم ترین نهاد تأثیر گذار در شکل گیری شخصیتی دانش آموزان مورد بررسی قرار می دهد که در ادامه از نظرتان می گذرد.
با توجه به اینکه اولین محیطی که کودک با آن در ارتباط است خانواده می باشد، لذا محیط خانواده عامل مؤثر در تکوین و تحول شخصیت کودک است و حکم کانالی را دارد که به وسیله آن، کودک با فرهنگ اجتماع خود مأ نوس می شود و عادات و عواطفی را در او ایجاد می کند که شخصیت او را تحت تأثیر قرار می دهد .به طور کلی طرز تفکر والدین یا سایر اعضای خانواده به هر شکلی که باشد کم و بیش در فرزندان آنها تأثیر می گذارد.
دکتر کامبیز کامکاری، روان شناس معتقد است:
کودکی که در محیط خانوادگی خود پدر و مادر دلسوز و متعهدی ندارد، طبعاً احساس عدم تعهد نموده و سعی می کند خود را حتی المقدور ازکانون خانوادگی دور ساخته و هویت گمشده خود را در محیط بیرون از خانه بیابد. پس از خانواده، مدرسه نقش بسیار مهمی درزندگی اجتماعی کودک و نوجوان بر عهده دارد و از عوامل مهم تربیتی و سازنده معیارها و ارزش های ذهنی و تفکر و راه و روش کودکان و نوجوانان در جامعه به شمار می رود، زیرا دانش آموز بیشتر اوقات زنده و فعال خود را در مدرسه می گذراند و حال اگر مدرسه نتواند به وظایف تربیتی و پرورشی خود عمل کند یکی از عوامل انحراف و بزهکاری محسوب می گردد.
تجارب طفل در مدرسه همراه با تجارب او در محیط خانوادگی شکل دهنده شخصیت و منش کودک است. امروزه مسئله بزهکاری اطفال و نوجوانان به صورت یکی از حاد ترین و پیچیده ترین مسائل اجتماعی جوامع مختلف انسانی درآمده است؛ هر چند وقوع جرائم، پدیده ای نوظهور در اجتماع بشری تلقی نمی شود.
پیدایش جوامع و ارتکاب جرم با یکدیگر قرین و همزاد بوده اند، اما از آغاز پیدایش جوامع تا به امروز شاید هیچ گاه آدمی تا بدین حد با معضلی به نام «بزهکاری» در جامعه خویش مواجه نبوده است و هنگامی که این معضل در میان اطفال و نوجوانان امروز که سازندگان اجتماع فردا هستند ریشه می دواند موجب نگرانی و بیم بیشتر می شوند. لذا این مشکل توجه و حساسیت بیشتری را برای یافتن راه حل های مناسب می طلبد.
این روانشناس می گوید: از آنجا که همواره، پیشگیری مقدم بر درمان است باید ابتدا به بررسی و شناسایی علل بزهکاری پرداخت. سپس آنها را ریشه کن ساخت. نکته دیگری که به صورت خاص با جامعه ما مربوط است. ساختار جمعیت کشور می باشد. کشور ما از نظر ساختار جمعیتی، دومین کشور جوان جهان می باشد. صرف جوان بودن با وقوع جرم و بزه مرتبط می باشد که آن را به عواملی مانند فقدان تجربه، هیجان خواهی و عدم رشد ذهنی کافی جوان نسبت می دهند.
به عقیده جامعه شناسان، انسان از هنگام تولد در شبکه ای از روابط متقابل اجتماعی قرار می گیرد و از میان کنش های متقابلی که با دیگران دارد، میراث جامعه را به خود جذب کرده، هیئتی اجتماعی می یابد و در تمامی مدت حیات خود در این شبکه روابط متقابل، به فراخور دگرگونی این روابط دگرگون می شود و همواره از جامعه سرمشق می گیرد. بدون تأثیر محیط بیرونی تأمین نیازهای مادی و معنوی برای انسان امکان پذیر نیست. شخصیت انسان امری ثابت و مادرزاد نیست و شکل گیری آن ناشی از نقش هایی است که جامعه در برابر فرد ایفا می کند و نقش هایی که بر عهده وی می گذارد.
● علل و بزهکاری نوجوانان و جوانان
دکتر کامکاری در خصوص تقسیم بندی علل و عوامل بزهکاری می گوید: علل بزهکاری شامل دو گروه،
۱) عوامل بزه زای شخصی (فردی) شامل :
علل هایی غیرارثی و اختلالات روانی و علل اجتماعی بزهکاری که شامل شرایط خانوادگی، محیط آموزشی، نقش همسالان و وضعیت اقتصادی- اجتماعی می شود.
۲) شرایط خانوادگی نظیر:
از هم گسیختگی، اعتیاد، سابقه محکومیت و تعدد زوجات.
انواع جرائم ارتکابی نوجوانان و جوانان را به ۳ گروه بدین شرح تقسیم می کند:
الف) جرائم برضد اشخاص همانند اعمال منافی عفت، ایراد ضرب و جرح عمدی و یا غیرعمدی.
ب) جرائم بر ضد اموال: میزان و نوع آن در هر اجتماع نسبت به اجتماع دیگر متفاوت می باشد. به طور کلی تعداد سرقت کودکان و نوجوانان نسبت به سایر جوامع اطفال به اندازه ای زیاد است که می توان حتی مبحث جرایم کودکان و نوجوانان را به سرقت های ارتکابی آنان اختصاص داد.
ج) جرائم بر ضد نظم عمومی جامعه: هر اجتماعی طبق آداب، سنن، رسوم، معتقدات اخلاقی و دینی، وضع اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دارای اصول و قواعدی است و اگر فردی از افراد جامعه، اصول و قواعد مزبور را رعایت نکند و بخواهد نظم عمومی جامعه را مختل نماید مجرم محسوب می شود و تحت تعقیب و مجازات قرار می گیرد. از جمله این اعمال عبارتند از: اعتیاد به مواد مخدر و توزیع آن، ولگردی، گدایی و جرایم منکراتی.
تحقیقات نشان می دهد که، بین شکست تحصیلی، فرار از منزل و مدرسه مددجویان و میزان آسیب های اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد و دانش آموزانی که در یکی از مقاطع تحصیلی با شکست مواجه شدند شانس آنها برای موفقیت های بعدی زندگی کاهش می یابد و معمولاً افراد شکست خورده و ناکام شده مدرسه به افراد بیکار و باطل جامعه مبدل می شوند و درصد احتمال روی آوردن این افراد به بزه زیاد می باشد.
روان شناسان به ۱۹ عامل خطرزای رفتارهای مسئله ساز اشاره کرده اند از جمله: رفتار سوء مصرف مواد، بزهکاری، بارداری طی دوره نوجوانی، ترک تحصیل، شکست تحصیلی در دوره دبستان و راهنمایی، فقدان تعهد نسبت به مدرسه، بدرفتاری در مدرسه، فرار از مدرسه، جابجایی مدرسه که دانش آموز به دلیل عدم تطابق خود با محیط جدید به سمت انجام بزه کشیده می شود، تنبیه نمودن که ۹۵ درصد می تواند قضاوت نمود که کسانی که در معرض تنبیه قرار می گیرند زودتر به طرف رفتارهای خطرآفرین سوق داده می شوند، عدم وجود رابطه عاطفی و برخوردهای شکننده و شکست زا، کودک را به سمت سقوط سوق می دهد و این سقوط مترادف است با بزهکاری.
در ارتباط با عامل از هم گسیختگی خانواده می توان گفت که نوجوانانی که با یک والد حمایت کننده زندگی می کنند در مقایسه با کودکانی که با هر دو والد که دائماً با هم در نزاع هستند زندگی می کنند از آرامش بیشتری برخوردار هستند. این نوجوانان کمتر به طرف بزهکاری می روند. بنابراین می توان به عوامل همچون تنش خانواده، شرایط اقتصادی- اجتماعی، روابط معیوب عاطفی، طرد و عدم پذیرش به عنوان زمینه سازهای بزهکاری اشاره نمود.
● پیشنهادات
تثبیت یک برنامه ایمن برای آموزش مهارت ها به دانش آموزان،القاء و آماده نمودن زمینه مناسب برای آموزش خلاق، تثبیت برنامه های کار آموزی و آموزش حرفه ای براساس علایق و استعدادها، ایجاد و تقویت روشهای یادگیری مشارکتی، آموزش به والدین جهت جلب اعتماد نوجوان، افزایش احساس تعلق بین مدرسه و خانواده از راهکارهایی به شمار می روند که در صورت به کارگیری آنها می توان از بروز بسیاری از آسیب های اجتماعی جلوگیری نمود و زمینه های رشد و ارتقای تربیتی فرزندان را فراهم کرد.
نقش ویژگیهای دانش آموزان ، برنامه و فضای آموزشی در روند تدریس
انسان موجود پیچیده و شگفت انگیزی است. هنگام رویارویی با یک انسان با دنیای عظیمی رو به رو میشویم که سیر در آن و یافتن پیچ و خمهای آن مهارت و آگاهی زیادی را میطلبد. داشتن یک ارتباط کمابیش سالم با انسانهای اطرافمان ، مستلزم آشنا شدن با ویژگیهای عمده رفتاری آنان است .انسان موجود پیچیده و شگفت انگیزی است. هنگام رویارویی با یک انسان با دنیای عظیمی رو به رو میشویم که سیر در آن و یافتن پیچ و خمهای آن مهارت و آگاهی زیادی را میطلبد. داشتن یک ارتباط کمابیش سالم با انسانهای اطرافمان ، مستلزم آشنا شدن با ویژگیهای عمده رفتاری آنان است. این آشنایی و مهارت علیرغم تصور عمومی ، نه تنها از طریق تحصیل و مطالعه بدست نمیآید بلکه نحوه سلوک با مردم هنری است.
احتمال دارد یک نانوا بیشتر از یک پزشک در آن ظاهر باشد. داشتن تعامل با اطرافیانمان در گرو شناختی صحیح و البته نه همه جانبه از افراد است چرا که هیچگاه نمیتوان یک انسان را از تمامی جوانب شناخت. هنگامی که یک شناخت کلی از افراد بدست میآوریم میتوانیم در جهت سازگار کردن خودمان با او و همچنین او با خودمان گامهای موثری برداریم.
آگاهی از فرایندهای شناختی شاگردان در سنین مختلف
از مهمترین وظایف معلم است. زیرا فرایند رشد علایق شاگرد ، میزان انگیزش ، بلوغ عاطفی ، سوابق اجتماعی و تجارب گذشته از عواملی هستند که همواره در روش کار معلم در کلاس اثر میگذارند. شاگردان صفات زیادی مانند راستگویی ، دروغگویی ، شهامت ، ترس و اضطراب ، پرخاشگری ، تلاش و بسیاری از صفات مطلوب و نامطلوب را با خود از خانواده به درون مدرسه میآورند.
اگر معلمی تصور کند بدون شناخت شاگردان و بدون آگاهی از فرایند رشد ذهنی عاطفی و اجتماعی آنان و حتی بدون همکاری والدین میتواند در ادای وظایف آموزشی موفق باشد سخت در اشتباه است. معلم نمیتواند بدون توجه به ویژگیهای شاگردان آنان را به کار کردن وادارد و به عبارت دیگر کار را بر آنان تحمیل کند زیرا فعالیتهای عقلی ، اخلاقی و اجتماعی شاگرد تابع اراده معلم نیست.
ساخت ذهنی ، هوش و تجارب علمی شاگرد
ساخت ذهنی کودکان با بزرگسالان متفاوت است. بنابراین معلم باید برنامه و مواد آموزشی را مطابق با سطح درک و فهم شاگردان عرضه کند تا برای آنان قابل جذب باشد. یعنی برنامه درسی و نوع و مقدار تکلیف باید بر اساس مراحل رشد ذهنی و تواناییهای مختلف شاگردان پیریزی شود. زیرا هر برنامه درسی برای همه سنین به یک اندازه مناسب نیست. معلم باید توجه داشته باشد که سیر تکوینی مراحل رشد از لحاظ سن و محتوای تفکر یک بار برای همیشه و بطور ثابت تعیین نشده است.
بنابراین او میتواند به مدد روشهای سالم ، بازده کار دانش آموزان را افزایش دهد حتی رشد معنوی آنان رابی آنکه به استحکام آن لطمهای بزند تسریع کند. معلم باید به دانش آموز فرصت دهد تا او دانش خود را خود بسازد. کودکان بیشتر از آنکه به روش آموزش مستقیم نیازمند باشد به فرصتهای یادگیری مستقیم محتاجند. بنابراین بهتر است که معلمان تا حد امکان از آموزش و انتقال مستقیم بکاهند و به فراهم آوردن فرصتهای یادگیری و ترتیب دادن مواد آموزشی برای ایجاد موقعیت مطلوب یادگیری اقدام کنند.
موقعیت اجتماعی شاگرد
شاگردان در فرایند اجتماعی شدن ، نیازمند الگوی سالم هستند تا بتوانند ساخت مطلوب شدن را در خود بیافرینند. والدین و معلمان نخستین الگوهای موثر در تشکیل شخصیت به شمار میروند. مثلا وجههای که معلم در نظر شاگرد دارد، سبب میشود که شاگرد اظهارات وی را بپذیرد و این پذیرش او را از تفکر باز میدارد.
این عمل ، ایمان مبتنی بر اقتدار دیگران را جانشین اعتقاد فردی شاگرد میسازد و اجازه نمیدهد که در راه تفکر و گفت و شنود که موجود عقل است گام بردارد. در فرایند آموزش ، همکاری متقابل شاگردان به اندازه عمل بزرگسالان اهمیت دارد. این همکاری ، از لحاظ عملی ، بهتر از هر امر دیگری میتواند مبادله واقعی اندیشه را تسهیل کند و شاگردانی با ذهنهای نقاد و تفکر منطقی پرورش دهد.
برنامه درسی متکی بر رشد همه جانبه شاگرد
• هدف آموزش و پرورش رفع نیازهای آنی و آتی شاگرد و جامعه است.
• برنامه بر حسب منطقه و نوع مدرسه و توانایی شاگردان تنظیم میشود.
• محتوای برنامه به فعالیتهای فردی و گروهی شاگردان بستگی دارد و معلم همواره نقش راهنما را بر عهده دارد.
• یادگیری مواد درسی پیوسته و همواره با کشف و حل مسئله است.
• معلمان در اجرای برنامه و انتخاب مواد درسی آزادی عمل و اختیارات بیشتری دارند.
• نتیجه فعالیتهای آموزشی به صورت ارضا حس نیاز به یادگیری و کمک به رشد متعادل شخصیت شاگردان مورد بررسی قرار میگیرد.
• تنطیم و پیشرفت برنامههای آموزشی امری مداوم و پیگیری است.
در چنین نظامی علایق تواناییها و نیازهای شاگردان محور فعالیتهای آموزشی قرار میگیرد. معلم ابتکار و خلاقیت بیشتری در امر تدریس از خود نشان میدهد. یادگیری به محفوضات ختم نمیشود، بلکه پرورش تفکر و رشد همه جانبه شاگرد مورد توجه واقع میشود. مدرسه با زندگی واقعی شاگردان ارتباط نزدیک دارد و شاگردان از بودن در مدرسه و فعالیتهای آن احساس لذت میکنند. در چنین نظامی ، برنامه به مجموعه کوششهای آموزشی ، طبق نقشه و طرحی که شاگرد خود در تنظیم آن سهیم بوده و موقعیتهایی که برای همکاری شاگردان با یکدیگر ایجاد شده است، اطلاق میشود.
تاثیر فضا و تجهیزات آموزشی در فرایند تدریس
معلم خوب در شرایط محدود نیز میتواند موثر واقع شود. اما شکی نیست که فضا و تجهیزات آموزشی مناسب در کیفیت تدریس معلم بسیار موثر است. کثرت شاگردان ، نداشتن میز و نیمکت ، کیفیت نامطلوب تخته کچی ، عدم نور کافی ، کلاسهای سرد و تاریک با پنجرههای مشرف به خیابان ، میتواند به معلم در فرایند آموزشی و اتخاذ روش مناسب تدریس کمک کند.
تاثیر برنامه و ساختار نظام آموزشی در فرایند تدریس
ساخت نظام آموزشی هر جامعه اعم از نگرشها و باورها ، برنامه و آئینها میتواند روش تدریس معلم را تحت تاثیر قرار دهد. آئین نامههای خشک و انعطاف ناپذیر ، تصمیم گیریهای غیر تخصصی پشت درهای بسته ، توجه یا عدم توجه به نظام آموزشی به نیازهای شاگردان و جامعه ، عدم نظارت و کنترل و ارزشیابیهای اصولی و غیر اصولی همه و همه میتوانند فعالیت مدرسه از جمله تدریس معلم را تحت تاثیر قرار دهند. در بررسی ساختار نظام آموزشی از نظر برنامه و چگونگی اجرا دو نظام کاملا متمایز میتوان تشخیص داد: برنامه متکی بر اصالت مواد درسی و برنامه متکی بر رشد همه جانبه شاگرد.
آینده بحث
تدریس معلم باید بر اساس نیاز ، علاقه و توانمندیهای ذهنی شاگردان تنظیم شود البته این بدان معنی نیست که شاگردان هر چه دلشان خواست میتوانند انجام بدهند، بلکه بدان معناست که فعالیت و کار مدرسه باید مورد علاقه و دلخواه شاگرد باشد. آنان باید خود شخصا عامل باشند نه اینکه اعمال و وظایف از طرف معلم بر آنها تحمیل شود. معلمان با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی ، اخلاقی و ذهنی دانش آموزان بهتر در مسیر آموزش و پرورش دانش آموزان عمل کنند.
همچنین آموزش و پرورش هر کشور باید به اندازه کافی فضا و تجهیزات آموزشی در اختیار مدارس قرار دهد تا معلمان با خیالی آسوده به جنبههای مختلف آموزشی بپردازند و دانش آموزان در یادگیریهای خود احساس رغبت کنند. همچنین باید نظام آموزش و پرورش هر کشور برنامه ساختی معین داشته باشد تا از سردرگمی در حیطه فعالیتهای آموزشی و یادگیری جلوگیری شود.
بررسی نقش عوامل فیزیکی کلاس بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان
مقدمه
آموزش و پرورش، زیر بنای توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هر جامعه است. بررسی عوامل مؤثربر پیشرفت وترقی جوامع پیشرفته نشان میدهد که همهٔ این کشورها، آموزش و پرورش توانمند و کارآمدی داشته اند. همچنین در هر نظام آموزشی، عوامل بسیاری با یکدیگر عمل میکنند تا یادگیری و پیشرفت تحصیلی برای دانشآموزان حاصل گردد. هرقسمت از این نظام باید به گونهای آماده شود که دسترسی به بازده مطلوب و اهداف مورد نظر میسر شود، زیرا اگرجزئی از نظام ازکار باز ایستد، کارآیی اجزای دیگرنظام کاهش یافته و صدمه خواهد دید.
با در نظر گرفتن و تجزیه و تحلیل درون دادهایی از قبیل متغیرهای فیزیکی، میتوان با آگاهی بیشتری اقدام به برنامهریزی نمود. البته علاوه بر عوامل فیزیکی، متغیرهای زیاد دیگری نیز وجود دارند که فرآیند یادگیری و پیشرفت تحصیلی را تحت تأثیر قرار میدهند که با انجام پژوهش میتوان میزان تأثیر آنها را تشخیص داد. وقتی که نظامهای آموزشی اطلاعات لازم را در چنین زمینههای اساسی در اختیار نداشته باشند، نمی توان عملکرد صحیح را در عرصههای مختلف آموزشی و پرورشی انتظار داشت.
از این رو، این مقاله به دنبال یافتن پاسخ به دو سؤال زیراست:
آیا بین میزان امکانات آموزشی کلاس درس، با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان رابطه وجود دارد؟
آیا بین جاذب بودن کلاس درس، با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان رابطه وجود دارد؟
عوامل فیزیکی مربوط به امکانات آموزشی و جاذب بودن کلاس دوازده شاخص است که درشش قسمت به شرح ذیل دستهبندی و تبیین شده است. پنج مورد اول مربوط به جاذب بودن کلاس و مورد ششم مربوط به امکانات آموزشی کلاس است:
▪ نور و عوامل مربوط به آن مانند میزان و شدت نور، نوع نور(طبیعی یا مصنوعی)؛
▪ ابعاد ظاهری کلاس شامل دیوار، درب و کف کلاس، سرانه مساحت و سرانه فضا؛
▪ حرارت و تهویه کلاس؛
▪ صدا و عوامل مربوط به آن؛
▪ سازماندهی و آرایش کلاس؛
▪ تجهیزات آموزشی شامل تخته سیاه و رسانههای آموزشی.
استاندارهایی که در این تحقیق استفاده شده، شامل ملاکهایی است که توسط وزارت آموزش و پرورش، وزارت بهداشت و درمان، سازمان نوسازی و تجهیزات مدارس، کتابها و نشریههای علمی در مورد ویژگیهای مناسب و لازم برای یک کلاس تعیین شده است، که به طور اختصار به شرح آنها میپردازیم:
۱) نور و متغیرهای مربوط به آن:
به طور کلی در فرآیند یادگیری، ۸۳ درصد یادگیری به وسیله حس بینایی صورت میگیرد(ذوفن و لطفی پور، ۱۳۷۷). بنابراین، اگرعمل دیدن با اشکال رو به رو شود، افت در یادگیری ایجاد میگردد. هدف تأمین روشنایی درمدرسه، عبارت از به وجود آوردن محیطی است که درآن، عمل دیدن به بهترین وجه و با حداقل زحمت و کوشش انجام گیرد تا نیروی دانشآموزان، صرف جذب اطلاعات و فرآیند یادگیری شود، نه اینکه این نیرو برای مبارزه با اشکالات دیدن- که درمحیط کم نور وجود دارد- صرف شود. البته باید یادآوری کنیم که هنگام انجام هر فعالیتی، میزان نور مورد نیاز متفاوت است.
روشنایی کلاس ازطریق نور طبیعی (پنجرهها، دریچههاو ...) یا نور مصنوعی (لامپها و انواع چراغها) تأمین میگردد که درهر صورت باید به میزان نور، جهت و کیفیت آن توجه گردد (جدول۱).
جدول۱: شدت روشنایی مورد نیاز در موقعیتهای مختلف
نوع فعالیت/شرایط/شدت و روشنایی بر حسب لوکس[۲]
تدریس و سخنرانی/تخته سبز/۵۰۰-۲۰۰/
تدریس و سخنرانی/تخته سیاه/۵۰۰-۳۰۰
آزمایش/میز آزمایشگاه/۵۰۰-۲۰۰/
مطالعه/بین قفسهها/۲۰۰-۱۰۰
مطالعه/میز مطالعه/۵۰۰-۳۰۰
مأخذ: مؤسسه استاندارد ایران
تجربیات متعدد نشان داده است که مساحت پنجرههای شیشه دار باید حداقل به اندازهٔ یک پنجم سطح اتاق باشد تا حداقل روشنایی برای خواندان و نوشتن موجود باشد. از طرف دیگر، از هر اقدامی که موجب تساوی روشنایی برای همهٔ شاگردان شود، نباید دریغ نمود. نور از نظر توزیع باید مطلوب باشد و به صورت یکنواخت پخش شود تا درخشندگی سطوح سبب ناراحتی چشم نگردد. همچنین میزان نور کافی باشد و سایههای مزاحم موجود نباشد (کلهر، ۱۳۷۰). در همین راستا، نویفرت[۳] اظهار میدارد: «نور مستقیم و حباب دار فلورسنت بسیار عادی بوده، روشنایی مناسب را برای تخته سیاه تولید میکند. در آمریکا این روشنایی مصنوعی توسط سلول فتوالکتریک[۴] به طور خودکار کنترل میشود» (ملامد، ۱۳۷۳، ص ۱۱).
کولر[۵] و لیندسن[۶] (۱۹۹۲ ص۳۰۷-۳۱۷) در تحقیقی، اثر نور کلاس را بر هورمونهای استرس، عملکرد کلاس، رشد بدن و سلامتی ۸۸ دانشآموز هشت تا نه ساله، به مدت یک سال مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که هورمونهای استرس درتابستان افزایش مییابد و کمبود نور طبیعی و مصنوعی، سبب تأخیر قابل توجهی در افزایش هورمونهای استرس میشود.
۲) ابعاد ظاهری کلاس:
وب[۷] (۱۹۷۶) در تحقیقی، تأثیر محیط فیزیکی مدرسه را در مقایسه با تسهیلات سنتی و جدید، بر روی رفتار و عملکرد تحصیلی دانشآموزان مورد بررسی قرار داد. وی تئوری لوین[۸] (۱۹۳۸) مبنی بر «محیط آموزشی جزء اساسی آموزش است» ونظریه پروهاسکی[۹] (۱۹۷۰) مبنی بر «مؤثربودن محیط بر رفتار و عملکرد دانشآموزان» را مورد تأیید قرار داده است. همچنین وات کینز[۱۰] (۱۹۹۳) در تحقیقی اثر محیط مطلوب و معمولی آموزش را بر ۳۲۳ دانشآموز دبیرستانی، در کلاسهای علوم مورد بررسی قرار داد. نتایج به دست آمده نشان داد که محیط مطلوب، عمق یادگیری را افزایش میبخشد (به نقل از: مرتضوی، ۱۳۶۷).
در ارتباط با چگونگی ویژگیهای سطوح و ابعاد ظاهری کلاس، به طور کلی میتوان گفت که دیوارهای کلاس باید خشک، بدون درز، صاف و حداقل تا ارتفاع ۵/۱ متر قابل شستشو بوده و بهتر است از سنگ باشد. دیوار کلاسها باید ساده باشد تا گرد و غبار روی آن جمع نشود. کف کلاسها باید قابل شستشو، مسطح و بدون درز بوده، لغزنده و مرطوب نباشد. این نکات در مورد سقف نیز باید رعایت شود.
رنگ نیز باید مورد توجه قرارگیرد و در رنگآمیزی کلاس باید از رنگهای آرامش بخش استفاده کرد. رنگهای آبی باز یا سبز روشن برای دیوارها و رنگ سفید برای سقف مطلوب است. رنگ دیوارها بهتراست قابل شستشو باشد. بنابراین، سطوح دیوار و سقف کلاس باید دارای رنگهای روشن و کف کلاس بهتر است به رنگ تیره باشد(فساشکوه،۱۳۴۱).
نویفرت (۱۳۷۳) در مورد شکل کلاس اظهار میدارد که مستطیل یا ذوزنقه، بهترین شکل برای کلاس درس است. اشکال مربع، مدور یا بیضی و غیره از لحاظ صوتی مناسب نیست. مساحتهای بزرگ انحنادار، ایجاد نقاط کانونی کرده، مانعی بزرگ برای صدا ایجاد میکند(به نقل از:ملامد، ۱۳۷۳).
برای هر دانشآموز ۵/۱ مترمربع زمین و ۵/۵ مترمکعب هوا لازم است. به عبارت دیگر، برای یک کلاس ۳۰ نفری، ابعاد اتاق باید به طول ۸ متر و عرض ۶ تا ۷ متر و ارتفاع ۴ متر باشد. فضای لازم برای هر دانشآموز نباید از ۵/۴ مترمکعب و ارتفاع ۳متر کمتر باشد. بنابراین، درانتخاب یک مکان برای کلاس، باید حجم کلاس و تعداد دانشآموزان را مد نظر قرارداد (سلطان منش، ۱۳۶۴).
۳) حرارت و تهویهٔ کلاس:
یکی دیگر از عوامل تأثیر گذار بر یادگیری، تجهیزات مناسب برای تولید گرما و سرماست که کم توجهی به آن میتواند سبب افت در یادگیری و آسیبهای جانی شود. بر اساس گزارش مؤسسه استاندارد ایران، حرارت ۱۸-۱۶ درجه سانتیگراد برای کلاس درس مناسب بوده و وجود جریان هوا برای آن ضروری است. اگرهوای محیط بیش از اندازه گرم باشد، بر مکانیسم تنظیم حرارت بدن فشار وارد آمده و بازده فعالیتهای فیزیکی و مغزی کاهش خواهد یافت. بنابراین، مشاهده میشود که وضعیت حرارت در کلاس، عاملی است که بر چگونگی فعالیت فراگیران و در نتیجه یادگیری آنان اثرمیگذارد.
در تحقیقی که دردانشگاه هاروارد روی دانشآموزان مدارس ابتدایی در زمینهٔ هوای لازم صورت گرفت، مشخص شد که اگر فعالیت افراد زیاد شود، میزان هوای لازم از مقدار هوای ضروری در حالت عادی زیادتر خواهد بود. ضمناً هوای کلاس معمولاً سه تا پنج مرتبه درهر ساعت باید تعویض شود (جدول۲)، زیرا هوای داخل اتاق نباید بیش از یک درصد دیاکسیدکربن داشته باشد (به نقل از سیاوش حقیقی، ۱۳۷۳).
جدول ۲: میزان تقریبی تعداد دفعات تعویض هوا در یک فضا (مؤسسه استاندارد ایران به نقل از: سیاوش حقیقی، ۱۳۷۳)
حجم فضا به ازای هر دانشآموز/تعداد دفعات تعویض هوا
کمتر از ۵ مترمکعب/۶
۵/۷-۵ متر مکعب/۵
۷ـ۸/۵/۴
۸/۵ـ۷/۱/۳
بیشتراز ۵/۸/۱/۵
درجه حرارت مناسب برای کلاس ۱۸ درجه سانتیگراد است و به طور کلی، سیستمهای حرارت مرکزی بهترین وسایل برای تأمین و کنترل حرارت مورد نیاز هستند. از آنجا که درهمهٔ مدارس ما امکان داشتن این سیستمها هنوز موجود نیست، جهت تأمین گرمای مناسب در کلاسها بهتر است از بخاریهای گازی با لولههای بلند استفاده شود. برای داشتن رطوبت مناسب میتوان از ظروف بزرگ آب بر روی بخاری استفاده کرد.
لئوناردهیل[۱۱] (۱۹۸۶) ضمن تحقیقی نشان داد که اثر بد تهویه ناقص بر روی دانشآموزان، به علت تغییر در میزان اکسیژن و دیاکسید کربن هوا یا سموم آلی- که قبلاً تصور میشد در هوای بازدم وجود دارد- نیست، بلکه به علت بالا رفتن درجه حرارت و افزایش رطوبت و از همه مهمتر، عدم جریان هوا در داخل اتاق است. از این رو، همفریز[۱۲] (۱۹۷۴) به بررسی اثر دمای کلاس و باد و بارانی بودن هوا بر رفتار دانشآموزان میپردازد و تأثیر اینگونه عوامل فیزیکی محیط را بر رفتار نشان میدهد. در این تحقیق که طی دو سال متوالی در کلاسهای اول و دوم ابتدایی و به روش مشاهدهٔ میدانی انجام گرفت، ۴۸ آموزگار، پرسشنامههایی را تکمیل کردند. از پرسشنامههای فوق دو عامل به نامهای کوشش[۱۳] (میزان کوشش و همکاری با معلم) و میزان فعالیتهای کلاس و تحرک[۱۴] استخراج شد. سپس رابطهٔ این دو جنبهٔ رفتاری با دمای هوا و سایر ویژگیهای هوا (رطوبت، باد و باران ) درساعات صبح و بعد ازظهر مجدداً بررسی شد. این تحقیق نشان میدهد که رفتار دانشآموزان به طور معناداری تحت تأثیر دما و کیفیت هوا قرار میگیرد. به عنوان مثال، حرارت بیش از ۲۱ درجه سانتیگراد موجب کاهش تحرک و بی حالی دانشآموزان میشود. هانکوک[۱۵] (۱۹۸۱) نیز در رابطه با تأثیر عوامل محیطی (درجه حرارت، تهویه و سرو صدا ) در فعالیتهای مراقبتی مطالعاتی انجام داده است. نتایج تحقیفات او در ارتباط با درجه حرارت نشان داده است که بهترین عملکرد مراقبت در درجه حرارت معتدل است (به نقل از: مرتضوی، ۱۳۶۷)
۴) صدا و متغیرهای مربوط به آن:
صدا نیز به عنوان یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر یادگیری محسوب میشود. با اینکه گاهی صداهای بیرون از کلاس به داخل کلاس راه مییابد، دانشآموزان قدرت شنوایی خود را در اختیار صدای معلم قرار داده و فقط مطالبی را به مغز راه میدهند که از معلم میشنوند. اگر صداهای بیرون از کلاس بر صدای معلم تفوق یابد، دراین صورت فراگیران ناخواسته قدرت شنوایی خود را در اختیار صداهای بیرون نهاده یا حداقل به هیچکدام از صداها حتی به صدای معلم نیز گوش فرا نمیدهند. غالباً در این مواقع آشفتگی در فراگیران به وجود میآید و اهمیت موقعیت مکانی کلاس در اینجا مشخص میگردد. عواملی که بر قابلیت شنوایی افراد تأثیر میگذارند، عبارتند از: «شکل اتاق، وسایل اتاق، وضعیت منبع صدا و زمان برگشت صدا» که این عوامل نیز در زمان ساخت فضای آموزشی باید مورد توجه خاص قرارگیرد (ذوفن و لطفیپور،۱۳۷۷).
۵) سازماندهی و آرایش کلاس:
مهمترین تحول در فضاهای آموزشی، شکستن خط نگاه معلم و دانشآموزان و ایجاد فضا برای تعامل دانشآموزان با یکدیگر است. بدین منظور اساساً ردیفهای خطی، مغایر با روحیات دانشآموزان شناخته میشود.
درکلاسهای سنتی که صندلیهای دانشآموزان در ردیفهای منظم و پشت سرهم چیده میشود و میز معلم درجلوی کلاس قرار میگیرد، تمام توجه به معلم متمرکز میشود و ارتباط میان دانشآموزان اندک است. این نظم وترتیب هنگامیکه معلم درسی را برای همهٔ کلاس ارائه میدهد، ممکن است بسیار مطلوب باشد، اما یادگیری از همکلاسیها وکارگروهی را غیر ممکن میسازد. دانشآموزان ردیف آخرکلاس، در فاصلهٔ زیادی از معلم قرار دارند و به احتمال زیاد کسانی هستند که مشکلات انضباطی و بینظمی را ایجاد میکنند.
در برخی از کلاسها صندلیها دور میزها چیده میشود و میز معلم درحاشیه قرار میگیرد که این نوع آرایش درکلاسهای علومتجربی به کار گرفته می شود. اگر امکانات کلاس به صورتی باشد که آرایش دانشآموزان به شکل دایره یا U شکل سازماندهی شود، دانشآموزان با یکدیگر و با معلم میتوانند ارتباط متقابل برقرار کنند. در این صورت، معلم جزئی از دانشآموزان محسوب شده و میتواند علاوه برتدریس، به راهنمایی و هدایت بحثهای جمعی دانشآموزان نیز بپردازد.
در هر حال، هنگام بررسی طرز چیدن صندلیها درکلاس، توجه به همهٔ دانشآموزان، شایان اهمیت است. یکی از نیازهای اساسی کودکان این است که مورد توجه دبیران قرار گیرند و چنانچه فضای فیزیکی کلاس مشوق ایجاد این احساس در دانشآموزان باشد، بدون تردید از میزان مسائل و مشکلات انضباطی نیز به طور چشمگیری کاسته خواهدشد(صیامی، ۱۳۸۰).
۶) تجهیزات آموزشی:
سیگل[۱۶] (۱۹۷۶) اظهار میدارد که بالا رفتن امکانات آموزشی، سبب تسریع یادگیری میشود. همچنین وینستین[۱۷] (۱۹۷۹) مجموعهای از تحقیقات انجام شده در مدارس را مرور کرد و نتیجه گرفت که بر خلاف بعضی نتایج متناقض، همه این نظریه را حمایت می کنند که کیفیت و چگونگی تجهیزات فیزیکی درمدارس روی رفتار متقابل دانشآموز و معلم تأثیر میگذارد. اینلی [۱۸] در تکمیل مطالعات فوق چنین اظهار میکند که امکانات بهتر، همراه بامحیط یادگیری غنی (مشارکت بیشتر، سازماندهی بهترو روشهای متنوع) و فعالیتهای متفاوت در درسهایی مانند علوم (کار عملی بیشتر، تشویق به جستجو و یادگیری فعال) با هم مربوط هستند (به نقل از: سیاوش حقیقی، ۱۳۷۳).
● روش تحقیق
در تحقیق حاضر، طرحهای تحقیق[۱۹] همبستگی و علّی - مقایسهای مورد استفاده قرارگرفته است، زیرا محقق از یک طرف به بررسی روابط بین متغیرها، و ازطرف دیگر، به بررسی تفاوت بین کلاسهای کم جمعیت و پرجمعیت، پس از اینکه به طور طبیعی به کلاسهای کم جمعیت و پرجمعیت تقسیم شده، پرداخته است. همچنین میتوان گفت که این پژوهش، به دلیل بهرهگیری از سه ابزار مختلف (دادههای عددی، نظر سنجی و مشاهده)، تحقیق کمی و کیفی یا در هم تنیده است (گال و بورگ، ترجمهٔ نصر اصفهانی و همکاران، ۱۳۸۲). اگر چه رابطه علّی (تأثیرو تأثر) بین متغیرها باید با طرحهای تحقیق آزمایشی بررسی شود، لکن در صورتیکه دادههای به دست آمده از طرحهای تحقیق علّی - مقایسه ای با روشهای پیشرفته آماری مانند رگرسیون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شوند - چنانچه دراین تحقیق انجام شده - میتوانند تا حد زیادی بیانگر رابطهٔ علّی باشند.
▪ جامعه و نمونه آماری :
جامعهٔ آماری این تحقیق، کلیهٔ کلاسهای پایهٔ پنجم ابتدایی استان اصفهان در سال تحصیلی ۷۸-۱۳۷۷ ومعلمان و دانشآموزان این کلاسها میباشد. تعداد کلاس ۳۲۰۷ و مجموع دانشآموزان مشغول به تحصیل در این کلاسها ۶۲۹/۱۰۳ نفر بوده و میانگین تراکم دانشآموزان۸۵/۲۸ نفر محاسبه شده است سازمان آموزش و پرورش استان اصفهان ۱۳۷۸).
با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب با حجم، ابتدا با به کارگیری فهرست کامل مدارس دخترانه و پسرانه و با توجه به شهری و روستایی بودن مدارس، مناطق و نواحی استان به سه طیف پرجمعیت، کم جمعیت و جمعیت متوسط تقسیم شد. از بین هر طیف، به صورت تصادفی تعدادی منطقه و ناحیه انتخاب گردید، سپس تعداد ۷۲ کلاس درس، شامل ۲۱۸۸ دانشآموز و آموزگاران کلاسهای مربوطه به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. کلاسها ازمناطق کاشان، فلاورجان، دهاقان، شهرضا، تیران و کرون، خور و بیابانک، کوهپایه و ناحیه ۳ اصفهان انتخاب شدند.
▪ ابزارهای گردآوری اطلاعات :
برای انجام پژوهش حاضر از ابزارهای:
۱) پرسشنامه
۲) فرم مشاهده متغیرهای فیزیکی کلاس درس
۳) آزمون پیشرفت تحصیلی استفاده شده است.
برای تهیه و تدوین هر کدام از ابزارهای این پژوهش، مراحلی به شرح ذیل طی شده است:
۱) پرسشنامه:
از آنجا که در ارتباط با موضوع تحقیق، پرسشنامهٔ استانداردی وجود نداشته است، پس از انجام مصاحبه با تعدادی از آموزگاران پایهٔ پنجم ابتدایی و کارشناسان آموزش ابتدایی وجمعآوری نظرات آنان، و با در نظر گرفتن مبانی علمی موضوع، پرسشنامهای مرکب از ۳۱ سؤال بسته پاسخ و یک سؤال باز پاسخ تهیه گردید. شانزده سؤال اول با مقیاسهای مختلف از جمله بلی و خیر، و پانزده سؤال دوم با استفاده از مقیاس درجهبندی لیکرت تدوین شد. شایان ذکر است که چهار سؤال این پرسشنامه مربوط به شاخصهای فیزیکی مورد بحث در این مقاله(جدول۳) و بقیه سؤالها مربوط به عوامل انسانی و ویژگیها ونگرش معلمان است.
روایی محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان تعلیم و تربیت، کارشناسان و معلمان، مورد بررسی و به تأیید ایشان رسید. همچنین برای تعیین پایایی پرسشنامه از فرمول آلفای کرونباخ استفاده گردید که مقدار آن با استفاده از نرمافزار آماری SPSS، برای پژوهش اصلی ۸۱ /۰ برآورد شده است. تعداد ۲۰ آموزگاردر اجرای آزمایش در مرحله مقدماتی تحقیق، به پرسشنامه مذکور پاسخ دادندکه اظهار نظرهای اصلاحی آنان مورد بررسی و استفاده قرار گرفت.
۲) مشاهده:
برای تهیه مشاهده، با استفاده از شاخصها و استانداردهای موجود، جدولی حاوی دوازده مورد با عبارت «مطلوب، متوسط و نامطلوب» تنظیم گردید (جدول شماره ۴). این فرم متغیرهای مربوط به محیط فیزیکی کلاس درس را مورد بررسی قرار میدهد. افراد تیم تحقیق، ضمن حضور مستقیم درکلاسهای درس، مشاهدهٔ وضعیت فیزیکی کلاس و اندازهگیری دقیق مساحت و فضای کلاس، آنها را با معیارهایی که در اختیار داشتند، مقایسه نمودند. روایی فرم مشاهده به جهت تدوین آن بر اساس استانداردهای موجود در سطح بینالمللی و شاخصهای مربوط به کشورمان مورد تأیید متخصصان قرار گرفته است. به دستیاران محقق که مسؤول جمعآوری این قسمت ازدادهها بودند، آموزشهای لازم ارائه شد تا ضمن مشاهده و ارزیابی دقیق محیط کلاس، نظرات آنها با یکدیگر همخوانی داشته باشد.
۳) آزمون پیشرفت تحصیلی:
علاوه بر تکمیل فرم پرسشنامه و مشاهده، انجام این پژوهش مستلزم اجرای آزمون پیشرفت تحصیلی هماهنگ بوده است، زیرا نتایج امتحانات داخلی مدارس، نواحی و مناطق که به صورت ناهماهنگ برگزار می گردد، نمیتواند به عنوان یک معیار ثابت برای مقایسه پیشرفت تحصیلی کلاسهای مختلف مورد استفاده قرار گیرد. شایان ذکراست که هنگام تدوین طرح تحقیق، امتحانات پایان سال به صورت نهایی برگزار میشد، ولی طی دستورالعمل وزارتی، امتحانات نهایی پنجم ابتدایی حذف گردید، لذا محققان این پروژه به منظور اندازهگیری پیشرفت تحصیلی دانشآموزان، مجبور به تهیه آزمون پیشرفت تحصیلی و اجرای آن شدند.
سؤالهای این آزمون، از سه موضوع اصلی ادبیات، علوم و ریاضی تشکیل شده بود که از هر درس تعداد ۱۵ سؤال و در مجموع ۴۵ سؤال چهارگزینهای تهیهگردید. به منظور بررسی و روایی و پایایی آزمون، سؤالهای تأیید شده به صورت آزمایشی با شرکت ۱۵۰ دانشآموز اجرا شد. به منظور ایجاد هماهنگی در سنجش آموختهها، با توجه به زمان برگزاری آزمون (پایان فروردین ماه) و تفاوت احتمالی در حجم مطالب تدریس شده توسط آموزگاران در مدارس، این سؤالها از کتاب استخراج شد.
محتوای سؤالها به شرح زیر است:
▪ سؤالهای ادبیات :
مفاهیمی از قبیل املانویسی، نکات دستوری، معنای شعر و ترکیب لغات؛
▪ سؤالهای ریاضی :
واحدهای اندازهگیری، هندسه، اعداد صحیح و اعشاری؛
▪ سؤالهای علوم :
علوم زیستی، فیزیکی، زمینشناسی، شیمی و مسائل مربوط به منابع طبیعی و محیط.
روشهای تجزیه و تحلیل دادهها: در این تحقیق از دو سطح توصیفی و استنباطی از روشهای آماری استفاده گردید. درسطح توصیفی با استفاده از فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار، هر سؤال به صورت مجزا مورد بررسی قرار گرفت و در سطح استنباطی، با توجه به شاخصهای خاص این تحقیق و دستهبندی پاسخها، از آزمونهای تحلیل واریانس یک متغیری، آزمون t با دو گروه مستقل، رگرسیون چندگانهٔ گام به گام[۲۰] و تحلیل مسیر[۲۱] استفاده گردید.
● یافتهها
ابتدا یافتههای مربوط به سه ابزار پژوهش به صورت توصیفی و به شرح زیر تجزیه و تحلیل میگردند و سپس تجزیه وتحلیل استنباطی دو سؤال تحقیق انجام میشود.
۱) سؤالات پرسشنامه:
فراوانی، درصد و میانگین وزنی نظرات معلمان در مورد چهار سؤال پرسشنامه - که مربوط به شاخصهای فیزیکی کلاس است در جدول۳ ارائه شده است. سؤالهای ۱ و ۲ مربوط به امکانات آموزشی و سؤالهای ۳ و ۴ مربوط به فضای فیزیکی کلاس است. سؤالهای ۱ و ۳ مربوط به وضعیت فعلی و سؤالهای ۲ و ۴ تأثیر مطلوب بودن شاخص را بر پیشرفت تحصیلی مورد بررسی قرار میدهد.
جدول۳) توزیع فراوانی و درصد پاسخهای مربوط به نظرات معلمان در مورد شاخصهای فیزیکی
نتایج جدول۳ نشان میدهد که بیشترین درصد پاسخها در سطح زیاد و بسیار زیاد، مربوط به تأثیر امکانات آموزشی کلاس بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان با ۳/۹۰ درصد و کمترین درصد پاسخها مربوط به میزان مناسب بودن امکانات آموزشی کلاس با ۶/۳۰ درصد بوده است. تأثیر میزان مطلوببودن فضای فیزیکی کلاس را ۲/۸۶ درصد پاسخدهندگان درسطح زیاد و بسیار زیاد دانستهاند، لکن ۱/۴۳ درصد پاسخدهندگان مطلوب بودن فضای فیزیکی کلاسهای موجود را درسطح بسیار خوب و خوب ارزیابی نمودهاند.
دادههای جدول۳ بیانگر این مطلب است که درهردو موردی که وضعیت فعلی سؤال شده، میانگین وزنی نسبتاً کم (۱۴/۳ و ۳۲/۳) به دست آمده است، درحالی که وقتی از تأثیر این دو شاخص در حالت مطلوب سؤال شده، در هر دو مورد میانگینهای وزنی بالایی (۴۴/۴ و ۲۴/۴) حاصل گردیده است.